جدول جو
جدول جو

معنی حب المقسم - جستجوی لغت در جدول جو

حب المقسم(حَبْ بُلْ مِ سَ)
داود ضریر انطاکی گوید: کذا شهر فی الطب و الصحیح انه حب منسم بالنون و السین المهمله و هو عربی. رجوع به حب المنسم شود
لغت نامه دهخدا
حب المقسم
محرف حب المنسم است
تصویری از حب المقسم
تصویر حب المقسم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَبْ بُلْ مَ سَ)
رجوع به حب المنسم شود
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْمِ سَ)
صاحب اختیارات گوید: حبی است به مقدار فلفلی و لون وی میان سرخی و زردی بود و بغایت املس و خوشبوی بود و زودشکن و مغز آن بغایت سفید بود و معطر و اهل یمن و اهل حجاز در عطریات بکار دارند و طبیعت وی گرم و خشکست در دویم و استرخاء معده سرد را بغایت مفید بود و قوّت تمام دهد و هضم را یاری دهد و نشف رطوبات کند و مقوی احشاء سرد بود و با عسل اعصاب را نافع بود و باه را زیاده کند. و صاحب تحفه آرد: به نون بعد از میم و سین مهمله لغت عربی. اسم دانه ایست خوشبو شبیه به حب البطم و از آن کوچکتر بقدر فلفلی و از حجاز و یمن خیزد و گویند فلنجه است و درخت او شبیه به شمشاد است در دوم گرم و خشک و مقوی معده و مسخن و مبهی و مفرّح و مجفف رطوبات غریبه و مقوّی هاضمه و مفتح و مفتت حصاه و مدر و رادع بخارات ومصدع و مصلحش شیر و شربتش یک مثقال و بدلش کبابه است. و ابن البیطار آنرا حب المیشم با یاء مثناه تحتانی و شین ضبط کرده و گوید: قال التمیمی، هو حب یشبه البطم او حب الفقد و فی مقداره و لونه، مابین الصفره و الحمره و هو املس الظاهر ذکی ّالرائحه طیب النشر، فیه عطریه ذکیّه یؤدی الی رائحه الافاویه یزعم قوم انه یجلب من سفاله الهند و یدخل فی کثیر من طیب النساء و افاویهن و اکثر من یستعمله فی الطیب اهل الیمن و اهل الحجاز و لیس یعرفه اهل العراق و اهل المصر و الشام و هو عند اهل الیمن و اهل الحرمین کثیر معروف و هو حارّ یابس فی الثانیه نافع للمعده الرطبه المسترخیه. مسخن لها و مقوّلها. معین علی الهضم ینشف الرطوبات الغالبه علی مزاجها - انتهی
لغت نامه دهخدا
رجوع به حب المنسم شود
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ مِ شَ)
رجوع به حب المنسم شود
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ مُ قِل ل)
حبی که محمدزمان پدر محمدمؤمن برای دفع بواسیر ساخته است. رجوع به تحفۀ حکیم مؤمن باب دوم از قسم دوم شود
لغت نامه دهخدا
(حَبْ بُلْ مِ)
حب مشک، حبی که معده و دل و دماغ را قوت دهد و بوی دهان خوش کند و اشتها آرد. صفت آن، جوزبویا و بزباز از هر یک مثقالی دارچین و مصطکی ومشک از هر یک نیم مثقال نبات مصری صد مثقال همه را کوفته و پخته به گلاب یا آبی که صمغ عربی یا کتیره سفید در او حل کرده باشند حب ها ساخته هر یک مقدار نخودی و یک یک را در دهان نگاه داشته آب آنرا فروبرند
لغت نامه دهخدا
تصویری از حب المیسم
تصویر حب المیسم
مصحف المنسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب المنسم
تصویر حب المنسم
فلنجه از گیاهان فلنجه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب المیشم
تصویر حب المیشم
مصحف حب المنسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب المیثم
تصویر حب المیثم
مصحف حب المنسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حب المنشم
تصویر حب المنشم
مصحف حب المنسم
فرهنگ لغت هوشیار
حبی که محمد زمان پدر محمد مومن مولف کتاب تحفه برای دفع بواسیر ساخته است
فرهنگ لغت هوشیار
مشکدانه مشک دانه، حبی است که از مخلوط جوزبویا و بزبار و صمغ کتیرا و نبات مصری ساخته میشده ور درطب قدیم به عنوان اشتها آور و خوشبو کردن دهان بکارمیرفته است حب مشک
فرهنگ لغت هوشیار